از گم‌شدن‌ها...

    نگارنده از یک وقتی به بعد گم شده. یک راهی بود که داشت می‌رفت، حالا هم دارد یک راهی را می‌رود اما می‌تواند قسم بخورد که این همان راه قبلی نیست. یک راهی است که نمی‌داند قرار است به کجا برساندش یا از کجا دورش کند. یک حس ترسی هم دارد کم‌کم می‌رود زیر پوستش اما هنوز به روی خودش نیاورده. باشد که رستگار شود...

No comments:

Post a Comment