اتاقم از صدقه سری اثاثکشی شده مثل
مردهشورخانه با آن سرامیکهای سفید. نمیدانم چه فکری کردهاند وقتی تصمیم گرفتند
کف تمام خانه را سرامیک سفید بزنند. کف اتاقم سرد است. مامان قالیچه کف اتاق را
داده شستهاند و نمیگذارد پهن کنمش، بنابر این زمین نمیتوانم بنشینم و این
اتفاق خیلی بدی است برای من که دایم روی زمین ولو بودم. همه زمانی که توی خانهام
روی تخت میگذرد و بیشتر وقتها زیر پتو. تختم وسط اتاق مثل یک جزیره است که کشفش
کردهام و تنها ساکنش هستم...
No comments:
Post a Comment