فانتزیهایم دارند تبدیل میشوند به دم دستترین خواستههای
انسانی که من ازشان بیبهره ماندهام. دلم نوازش میخواهد. آغوش مرد را میخواهم.
آغوش همراه با آرامش میخواهم. اصلا فقط یک بغل کردن ساده میخواهم. وقتی مدتها
از آخرین آغوش میگذرد بازوهایم درد میگیرد. آنطور که دستهایم را با جانکندن
بالا میآورم. اینطور دردی دارم الان.
No comments:
Post a Comment